محمدیوسف ارباب شستان
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ-مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقدمه:
تحولات یک صد سال اخیر ایران به شدت تحت تاثیر حوادث و پیامد هایی است که نهضت مشروطیت به بار آورد. این نهضت زمانی شکل گرفت که ایرانی خود را در مقابل"دیگری"دید و خود را با او مقایسه کرد. این"دیگری"کسی نبود جز غرب و اروپا و یا بطور کلی مجموعه ای که دچار تحول شده بود و چون برتری"او"را در میدان عمل دید به نوعی خود باختگی دچار شد و خواست تا راه او را برود...

تجزیه و تحلیل اندیشه هایی که از غرب به سوی ایران سرازیر شده بود، احتیاج به زمان داشت. برای درک آنچه برای این مرز و بوم مناسب و با فرهنگ آن سازگار است نیاز به بررسی عمیق داشت؛ کاری که نیاز به زمان داشت و زمانه و سیر تحولات این وقت را در اختیار ملتی که سالها و شاید قرنها از تفکر و تعقل مناسب با زمان پرهیز کرده است نمی گذارد...

نهضت مشروطه بدون تردید برگی نو در تاریخ است و تفاوت های اساسی با جنبش های پیش از خود دارد این نهضت برای ایجاد یک نظم نوین اجتماعی و سیاسی صورت گرفت که حاکمان بعدی در ایران هرگز نتوانستند-اگر چه به ظاهر-دست آوردهای آن را نادیده بگیرند.

عوامل پیدایش نهضت مشروطه و نهضت نفت و مقایسه بین آن دو

عوامل پیدایش نهضت مشروطه:

دوره سلطنت قاجار به علت قدرت گیری بی سابقه روسیه و کشورهای اروپایی به سبب برخورداری از فن آوری جدید و تلاش آنها برای دست یابی به مستعمرات و جلوگیری از خطرات احتمالی که مستعمرات را تهدید می کرد و همچنین بی خبری و جهالت شاهان قاجار و بی میلی آنها برای ایجاد تحول مناسب دوره ای خاص و منحصر به فرد را برای ایران رقم زد.
ورود افکار و اندیشه های جدید و انتشار آنها در جامعه ایران سبب ایجاد نیازهای جدید شد. این افکار در ابتدا بوسیله تحصیل کنندگانی که از جانب عباس میرزا به اروپا فرستاده شدند، وارد ایران شد و سپس با تاسیس دارالفنون به ابتکار میرزا تقی خان امیر کبیر گسترش یافت و با تاسیس انجمن های مخفی چون فراموش خانه و مدارس جدید و مطبوعات و کتب به سطحی از تاثیر و گستردگی دست یافت که توانست در تحولات سیاسی ایران موثر واقع شود عوامل موثر در پیدایش نهضت مشروطیت را به طور کلی می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:

عوامل داخلی که موارد زیر را شامل می شود:

1: نیروی مذهب در ایران: مذهب همیشه در تاریخ ایران دارای نیروی بسیار زیادی بوده و تحولات سیاسی تحت تاثیر این نیرو بوده است اما در نهضت مشروطیت ما نیروی مذهب را بیش از هر چیز در توان آن برای گرد آوری مردم و ایجاد اعتماد نسبت به رهبران فکری و ایجاد نفرت از استبداد و استعمار مشاهده می کنیم در این مرحله کمتر شاهد ایجاد یک تحول فکری از جانب نیروهای مذهبی هستیم؛ حتی طرح عد التخانه که می توانست یک تحول را سازماندهی کند بسیار ناقص و مبهم ارایه شد.

2-نو گرایی در ایران آن روز:

افرادی که مستقیما تحت تاثیر اندیشه های غربی قرار گرفته بودند و همچنین کسانی دیگر که متاثر از آنها شده بودند، مدارس جدید، مطبوعات، آثار مکتوب و انجمن های سری از جمله وسایل انتشار نو گرایی بودند.

عوامل خارجی: رویداد انقلاب های مشروطه در کشور های اروپایی شکست روسیه از ژاپن که سبب آن را حاکمیت مشروطه ی ژاپن در مقابل حاکمیت استبدادی روسیه می دانستند و رقابت روسیه و انگلیس برای کسب منافع بیشتر از عواملی بودند که در ایجاد مشروطیت موثر بودند.
وجود مهاجران بسیار زیادی که در باکو، استانبول، مصر و هند زندگی می کردند نیز از جمله عوامل موثر در بروز مشروطیت بود.

عوامل پیدایش نهضت ملی شدن نفت:

سقوط رضا شاه در شهریور 132. سبب شد تا نیروهای زیادی در کشور آزاد گردند؛ نیروهایی که زیر استبداد رضا شاهی امکان بروز و ظهور نیافته بودند. نقش استعمار انگلیس در ایجاد سلسله ی پهلوی و اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه در جنگ جهانی دوم سبب تقویت ناسیونالیسم ایرانی شد، که در مبارزه برای از بین بردن سلطه بریتانیا بر حیات سیاسی و اقتصادی تجلی یافت. ناخشنودی مردم از اوضاع داخلی که همراه با شورش علیه هیات حاکمه بود بیشتر متوجه شرکت نفت(ایران و انگلیس) گردید. در نتیجه قیام علیه نظام سیاسی موجود تبدیل به خواسته رهایی از سلطه ی کاذب یا واقعی خارجی گردید. چنین تحولی کاملا غیر منتظره نبود؛ چرا که اشغال ایران در دوران جنگ جهانی دوم، وحدت ملی را به خطر انداخته و غرور ملی ایرانیان را جریحه دار کرده بود. شکست کابینه های پی در پی در اجرای برنامه اصلاحی-که جنبه ی ملی این منظور را بر آورده سازد-انجام هر اقدامی در راستای دفاع از حیثیت ملی از راه های دیگر تقریبا بی حاصل به نظر می رسید. در این رهگذر قرعه فال به نام صنایع نفتی بریتانیا(شرکت نفت ایران و انگلیس) در آمد. البته هدف اصلی کاستن از سلطه ی حیثیت سیاسی و اقتصادی بریتانیا بود به بیان دیگر مشکل ماهیت قدرت سیاسی همچنان اساس نهضت ملی را تشکیل می داد در حالی که شرکت نفت ایران و انگلیس به صورت مظهر پایداری خارجیان در برابر مبارزه ملی برای ایجاد تحول اجتماعی اقتصادی ترقی خواهانه در آمد.

شرکت نفت مسیری را برای خود انتخاب نموده بود که ادامه آن ممکن نبود. بطور کلی علت اعتراضات داخل ایران به این شرکت به چند امر بستگی داشت: 1-کمی در آمد ایران؛ در حالی که شرکت های امریکایی با سعودی ها قرارداد 5.-5. بسته بودند اما ایران در میان کشورهای منطقه کمترین در آمد را داشت 2-بهای فراورده های نفت در ایران 3-غفلت شرکت در ربط دادن صنعت نفت با اقتصاد عمومی کشور 4-سازمان اداری شرکت
5-رفتاری که شرکت با کارکنان خود می نمود: رفتار تبعیض آمیز شرکت که با اندیشه تفوق نژادی انگلیسی ها همراه بود، حتی تحصیل کردگان ایرانی را که با هزینه شرکت در دانشگاههای انگلیسی درس خوانده بودند، از کار در شرکت فراری می داد؛ وضع کارگران بسیار بد بود و از حداقل امکانات بر خوردار نبودند!

6-صرفه جویی بسیار در هزینه ها: شرکت تلاش می کرد تا هزینه ها از حداقل تجاوز نکند و حتی از قبول هزینه های ضروری هم اجتناب می کرد.

7-اطمینان شرکت به پشتیبانی طبقه حاکمه: شرکت در حسابهای خود سه اشتباه مهم کرد: اول آنکه حاضر نشد سهم نا چیز دولت ایران را بطرز پسندیده ای افزایش دهد تا طبقه حاکمه را راضی نگه دارد. هنگامی که بیلان سالهای اخیر شرکت منتشر شد و معلوم گشت که در آمد دولت ایران کمتر از مالیاتی بود که دولت انگلستان از شرکت می گرفت، طبقه حاکمه ایران واردار به اعتراض شد. دوم اینکه شرکت تصور نمی کرد زمزمه هایی از طرف رقبای آن در ایران آغاز گردد و در گوشه و کنار کسانی پیدا شوند که بگویند عذر شرکت را بخواهید! شرکت با تمام بند و نسبت هایی که با کارتل نفت داشت باور نمی کرد که چنین رقبایی در ایران پیدا کند و برای اقدامات شرکت های نفت خارج از کارتل ارزشی قایل نبود. سوم اینکه: مردم ایران و تقاضاها یشان را به حساب نمی آورد و نمی دانست که دیر یا زود روزی خواهد آمد که طبقه حاکمه هم مصلحت خود را درین ببیند که با مردم هم صدا شده و بر ضدّ شرکت اقدام نماید.

8-بی اعتنایی شرکت به احساسات عمومی
موارد فوق علت های اصلی هستند؛ اما برخی علتها ی دیگر را نیز می توان برشمرد که در ملی شدن نفت موثر بودند؛ عللی چون: نارضایتی شدید مردم از حکومتها یی که بدست طبقه حاکم با پشتیبانی بیگانگان روی کار آمد، هزینه روزافزون زندگی نبودن کار برای جمع کثیری از مردم باسواد و تحصیل کرده، نارضایتی عمومی به دستگاه فاسد دولتی، علاقه شدید مردم به عمران و آبادانی کشور بوسیله درآمد نفت، تقاضای مردم برای برقراری یک حکومت دمکراسی واقعی و تامین آزادی و سرانجام نارضایتی شخصی برخی از رجال متنفذ ایران از انگلیسی ها نیز مزید بر علت گشت.

احزاب، گروهها و طبقات اجتماعی که در بوجود آوردن این دو نهضت سهیم بودند

نهضت مشروطیت:
یک دهه قبل از انقلاب مشروطه انواع جمعیت های سیاسی و فرهنگی اعم از علنی و مخفی در ایران تشکیل شد که در آنها ایده های اولیه اصلاحات و حکومت مشروطه مورد بحث قرار می گرفت بعضی از این جمعیت ها از حمایت بازرگانان بر جسته ای بر خوردار بودند که از سلطه اقتصادی و سیاسی اورپاییان ناراضی بودند و مشارکت طبقه تاجر را طلب می کردند. چنان که محمدامین الضرب رهبر وکلای تجار ایران درمجلس اول و پسرش محمد حسین به تاسیس چند مدرسه جدید و بک کتابخانه عمومی کمک کردند.
جمعیتهای اولیه محدود به شهرهای شمال مثل تهران و تبریز نبود بلکه در جنوب نیز جمعیت های مشابهی تشکیل شد؛ یکی از این جمعیتها در دهه 189. م { 127. ش } در کرمان فعالیت می کرد. در اصفهان نیز گروهی مخفی از واعظان رادیکال تشکیل شد که ملک المتکلمین و سیدجمال الدین واعظ اصفهانی در آن عضویت داشتند. در تبریز روشنفکران جوانی که تحت تاثیر لیبرالیسم غربی و ایده های سوسیال دمکراتیک قفقاز، عثمانی، مصر و هند بودند جمعیتی سیاسی تشکیل دادند و مدرسه ای جدید و کتابخانه ای معروف به «کتابخانه تربیت"تاسیس کردند. برخی اعضای این گروه که بعد از رهبران مهم انقلاب مشروطه شدند، با فرقه «اجتماعیون عامیون» پیوندهای نزدیک داشتند، عبارتند از: 1-محمد حسن تقی زاده که نماینده آذربایجان در مجلس اول و دوم شد و در 19.9{ 1288 } به رهبری حزب دمکرات رسید. 2-محمد شبستری معروف به ابوالضیا ء که در 19.7 { 1286 } نشریه مجاهد ارگان مجاهدین رادیکال تبریز را منتشر کرد. 3-محمد علی تربیت همکار نزدیک تقی زاده. 4-حسین عدالت که نشریه عدالت را در تبریز منتشر کرد.

در تهران گروهی از روشنفکران اصلاح طلب و لیبرال «انجمن معارف» را در سال 1897-1898 م { 1276-1277 ش } تشکیل دادند؛ امین الدوله { صدر اعظم لیبرال } یحیی دولت آبادی و محمد حسین امین الضرب، { پسر } تاجر بانفوذ، عضو این انجمن بودند. در 19.4 { 1283 } یک کتابخانه ملی در تهران تاسیس شد؛ روشنفکران وابسته به این کتابخانه مدارس خصوصی جدیدی در چند شهر تاسیس کردند و کتابخانه؛ مرکز مباحثه های سیاسی و اجتماعی شد که صدها نفر در آن شرکت می کردند.

در اردیبهشت 1283 پنجاه و هفت روشنفکر مترقی که در کتابخانه ملی رفت و آمد داشتند به جلسه ای مخفی در حومه تهران دعوت شدند و در آنجا کمیته انقلاب را تشکیل دادند بیشتر حاضران معتقد بودند که حکومت استبدادی باید جای خود را به حکومتی دمکراتیک بدهد غیر از کتابخانه ملی و کمیته انقلاب چند جمعیت مخفی دیگر نیز در مراحل اولیه نهضت ملی تشکیل شد.ناظم الاسلام کرمانی از اعضای موسس انجمن مخفی و مولف"تاریخ بیداری ایرانیان" نحوه کار انجمن مخفی را که شامل آزاد اندیشان و ناراضیان مذهبی و نیز مورد حمایت روحانی ترقی خواه سیدمحمد طباطبایی و پسرش محمد صادق بود شرح داده است. انجمن مخفی نیز مانند کمیته انقلاب خواستار پایان دادن به حکومت استبدادی، انجام اصلاحات اجتماعی و سیاسی و محدود کردن امتیازدهی به بیگانه بود. اعلامیه های اولیه و نظامنامه انجمن مخفی به طرز شگفت انگیزی از کثرت گرایی مذهبی حمایت می کرد و لحن سوسیالیستی همان اعلامیه های فرقه اجتماعیون عامیون باکو را داشت. انجمنهای رادیکال تری هم چون «مرکز غیبی» و انجمن های مجاهدین بعد از انقلاب(19.6م / 1285 ش) که مستقیماً تحت تاثیر ایده های سوسیالیستی قفقاز در ایران تشکیل شدند، به موضع چپگرایانه متمایل شدند و بعضی از حقوق اجتماعی و سیاسی نظیر واگذاری زمین به دهقانان، هشت ساعت کار در روز و خود مختاری ایالات را مطالبه کردند.

حزب اجتماعیون عامیون(سوسیال دمکراتیک) ایران را جمعی از مهاجران که مدتی در حزب سوسیال دمکراتیک روسیه فعال بودند، در اواخر سال 1283 ه ش در شهر باکو تشکیل دادند. حزب با تاسیس با شگاهی به نام"همت"فعالیتهایش را در میان حدود یک صد هزار نفر کارگر مهاجر ایرانی-اغلب از آذربایجان ایران-شاغل در تاسیسات نفتی باکو متمرکز کرد اگر چه سازمان فوق و انجمن غیبی در تبریز متاثر از سوسیالیسم انقلابی و مارکسیسم روسی بود، جامع آدمیت در تهران از پوزیتیویسم رادیکال سن سیمون و اومانیسم لیبرال اگوست کنت الهام می گرفت. سازمانهای فوق بعلاوه کمیته انقلابی را روشنفکران متجدد تشکیل داده بودند؛ اما انجمن مخفی اعضای خود را عمدتا از طبقه متوسط سنتی برگزید.

در مورد ماهیت انقلاب و نهضت مشروطیت و نیروهای اجتماعی متعارض در این انقلاب مباحث پیچیده ای در گرفته است. در تفسیرهای متعارف سالیان دراز چه در آثار اساسی مورخان ایرانی نظیر کسروی، ناظم الاسلام کرمانی و ملک زاده و چه در برداشتهای غربیان از سایکس به بعد، بر نقش اندیشه ها خاصه مفاهیم غربی مشروطه خواهی قانون اساسی و ناسیونالیسم تاکید شده و نقش روشنفکران در انقلاب مشروطیت برجسته تر نشان داده شده است. مارکسیستهای ایرانی و شوروی، بر عکس، در تفسیرهای خویش انقلاب مشروطیت را انقلابی بورژوایی معرفی کردند و گفتند: طبقه بازرگانان که طبقه زمیندار و قدرتهای خارجی را سد راه دمکراسی مورد نظر خویش می دیدند، انقلاب را رهبری کردند. البته این دو دیدگاه ناسازگار نیستند به شرط آن که اندیشه های روشنفکران را اندیشه های بورژوایی ایران قلمداد کنیم. البته اخیراً نیز برخی تاریخ نگاران دیگر بر اساس دیدگاههای تجربی شکل گرفته اند و یک الگوی نظری(تئوریک) ندارند. در برخی از این تحقیقات نقش مبهم روحانیت در شکل بخشیدن به افکار و عقاید عمومی بر جسته تر شده است.

بابررسی عملکردهای هر طبقه یا گروه در انقلاب مشروطیت، در می یابیم که انقلاب بیش از همه دستاورد پیشروان و روشنفکرانی بود که با دربار و قدرتهای خارجی و زمینداران مبارزه کردند. بازرگانان یکپارچه نبودند و تا آخر امر نیز تزلزل داشتند. روحانیان نیز مثل بازرگانان بودند و بسیاری به تدریج در برابر انقلاب ایستادند. روسای قبایل و عشایر در دو طرف مبارزه دیده می شدند و طبقه های پایین شهری نیز چنین بودند. دهقانان و مردم ایلات و عشایر عمدتا درگیر انقلاب نشدند. عناصر دهقانی و نیروهای مسلح عشایری نیز در هر دو طرف مبارزه فعالیت می کردند. طبقه کارگر از انقلاب حمایت کرد اما به دلیل تعداد اندکش تاثیر چندانی بر انقلاب نداشت. پس می بینیم که به جای انقلابی بورژوایی با یک حرکت مردمی دمکراتیک توده ای و شهری روبه رو هستیم.

رهبری انقلاب با دو طبقه یا گروه(روحانیت و بازرگانان) بود که خود دستخوش تفرقه بودند. مشارکت گسترده زنان و مردم مناطق گوناگون کشور و گروههای قومی و نیز جریانهای تند و ریشه ای مردم آذری-ترکی زبان آذربایجان و فارسی زبانان مناطق ساحلی دریای خزر باگویش خاص محلی شان-شایان ذکر است. بدین ترتیب انقلاب بر آیند اتحاد مختلط طبقه ها و وجهت های تولید مربوطه اشان بود. ائتلاف گروههای انقلابی را شاید بتوان اتحاد شهری مردمی و چند طبقه ای قلمداد کرد در صف بندی نیروهای اجتماعی، یک طرف اتحاد مشروطه خواهان(پیشه وران-کارگران و بعضی از بازرگانان و روحانیان و طبقه های حاشیه شهری) و طرف دیگر، سلطنت طلبان(در بار قاجار و وابستگان، پاره ای روحانیان، قبایل و طبقه های حاشیه شهری) قرار می گرفتند و دهقانان، مردم ایلات و عشایر و قدرتهای خارجی در آن مداخله به مراتب کمتری داشتند.

نهضت ملی شدن نفت:

مهم ترین جریانی که در ملی شدن نفت نقش ایفا کرد، جبهه ملی بود. همانطور که از اسم آن هویدا است این یک جبهه بود که از احزاب و گروههای مختلفی با گرایش های نسبتا متفاوت تشکیل شده بود احزاب حامی جبهه ملی به قرار زیر بودند:

1-حزب ایران: این حزب بر اثر انشعاب در کانون مهندسین دو گروه چپ و راست ایجاد نموده بود؛ جناح ملی کانون حزب ایران را بنیاد گذاشت. این حزب مجموعه ای از تحصیل کرده های اروپا را که دارای تمایلات آزادی خواهانه بودند، راشامل می شد؛ افرادی چون: الهیار صالح، کاظم حسیبی، دکتر سنجابی که بیشترشان بعدها در کابینه مصدق خدمت کردند.

2-حزب پان ایرانیست:
این حزب گروه کوچکی بود از افراد بسیار جوان به رهبری محسن پزشکپور و داریوش فروهر که دارای گرایش های ناسیونالیستی افراطی بودند.

3-حزب زحمتکشان:
این حزب توسط دکتر مظفر بقائی تاسیس شد اعضای این حزب از دانشجویان دانشگاهها، بازاریان و اصناف تشکیل می شد که رهبر این حزب گرچه در ملی شدن صنعت نفت از مصدق حمایت کرد ولی بعدها در مقابل مصدق موضع گرفت.

4-حزب جامعه مسلمانان مجاهد:
رهبری این حزب به دست آیت الله کاشانی بود و شمس قنات آبادی از اصلی ترین افراد این حزب بود اعضای این حزب بیشتر طلاب علوم دینی و ریش سفیدانی بودند که طرفدار اجرای دقیق شریعت اسلامی و اتحاد مسلمانان علیه غرب بودند.

5-نیروی سوم:
که از حزب زحمتکشان توده جدا شد اینان طرفدار نظریه مارکس(اقتصادی) بودند که به رهبری خلیل ملکی ایجاد شد.

6-حزب مردم ایران:
که همان خدا پرستان سوسیالیست یا(جاما) هستند که طرفدار فلسفه انتزاعی بودند و رهبران آن مهندس نخشب، مهندس حسن راضی و جلال آشتیانی بودند. در درون جبهه ملی سه نوع گرایش راست گرایه و چپ گرایانه و یک گرایش بی طرف به رهبری مصدق وجود داشت که از گرایش به چپ و راست حذر می کرد و از تماس با سفارتخانه های بیگانه خودداری می نمود.

علاوه بر این سازمانها و طبقه ها ی خارج از جبهه ملی نیز در جنبش حضور داشتند حزب توده در میان روشنفکران مترقی و طبقه کارگر از حمایت گسترده مردمی بر خوردار بود هر چند به خاطر سرکوب رژیم وروی آوردن به ساختار زیر زمینی هسته ای از تعداد اعضایش کاسته شده بود اما می توانست تظاهرات بزرگی راه بیندازد و دست کم در یک مورد-تیر 1331-هوادارانش در ابقای مصدق بر نخست وزیری نقش فعالی ایفا کردند البته رابطه مصدق و حزب توده چندان تعریفی نداشت و مصدق اگر چه مانع از فعالیت آنها نمی شد اما در معامله با حزب محدودیت داشت.

گروه اجتماعی دیگری که با جنبش رابطه داشت روحانیت بود که بازار پشت سر آن قرار می گرفت. روحانیت در این دوره به گروههای گوناگونی تقسیم می شد: روحانیت تراز اول بیطرف یا منفعل باقی ماند. زیرا چون آیت الله بروجردی مجتهد بزرگ شیعه در 1328 ش روحانیت را از پیوستن به احزاب سیاسی باز داشت و به آنها توصیه کرد به جای پرداختن به سیاست، وقت خود را صرف بازسازی نهادهای مذهبی در ایران کنند؛ اما بسیاری از روحانیان جوان و کم اهمیت تر با شور و شوق از جنبش حمایت کردند.

فدائیان اسلام که یک گروه کوچک و تند رو اسلامی بود تاحدی از کاشانی جانبداری می کرد؛ اما با جبهه ملی و مصدق قویاً مخالف بود؛ زیرا جنبش را در مجموع غیر مذهبی ارزیابی می کرد گرایش های گوناگون عناصر مختلف روحانیت بر عناصری از ساختار اجتماعی بازار نیز تاثیر نهاد. بازار ویژه ی پیشه وران مغازه داران و بازرگانان در مجموع یکی از سرچشمه های قدرت مصدق محسوب می شد. چاقوکشان و لوطیان حاشیه شهری در دو طرف مبارزه حضور داشتند(هر چند در نهایت جانب در بار را گرفتند). روحانیان، عناصری از حزب توده و جبهه ملی قادر به بسیج این گروهها بودند. اما ایلات و عشایر: مصدق نوعی اتحاد با ایل قشقایی ایجاد کرد اما در مجموع ایلات و عشایر و همچنین دهقانان تقریبا جانب هیچیک از طرفهای مبارزه را نگرفتند.

اتحاد و گسست در نهضت مشروطیت و علل و اسباب آن

در نهضت مشروطیت یک امر سبب اتحاد نیروهای گوناگون شده بود و آن مخالفت با استبداد و امتیازات خارجی بود که قاجارها در اعطای آن با هم رقابت می کردند. قضیه ی دیگری که در مراحل آغازین بسیار قابل تامل بود، معنی واژه مشروطه بود؛ درباره واژه مشروطه(حکومت مشروطه) عقاید صریح بسیار اندک است و این اغتشاش تا حد زیادی در نزد علما و انجمن های مخفی عمومیت داشته است، در واقع دقیقاً همین آشفتگی معنایی مشروطه بود که همکاری بین اینان را میسر ساخت. به تعبیری دیگر، شاید تعمدی در کار بوده است دیده ایم که ابتدا عدالتخانه می خواستند بعد آن را تعبیر کردند به جایی که به شکایت مردم رسیدگی شود و کلمه ی مجلس به کار نمی رفت تا بعد ها در سخنرانی های علما به کار رفت. احتمالا از آن پس بود که آگاهانه به سوی در خواست حکومت مشروطه مطرح شد. اگر آن اغتشاش آشکارا نتیجه یک حیله بوده باشد، به نظر می رسد که بطور کلی تا حدی هم به جا و واقعی بوده است.

شدت عمل ناصرالدین شاه قاجار در مقابل مخالفان و همچنین دولت عین الدوله در زمان مظفرالدین شاه سبب شده بود، تا تمام نیروهای مبارز در پی تغییر وضع موجود برآیند؛ اما هنگامی که نهضت به برخی از اهداف خود دست یافت، روحانیون که در گردآوردن مردم و بسیج توده ها نقش اساسی داشتند، متوجه تضاد میان خواسته های خود و نتیجه ی شدند علت اساسی این تضاد، تفاوت آبشخور رهبران نهضت بود؛ روشنفکران دوره ی مشروطیت در نحله های گوناگون، چه آنان که گرایش های ضد دینی داشتند و چه آنان که از در مسالمت و آشتی با مسائل دینی روبه رو می شدند، یک اجماع فکری داشتند و آن این بود که اصول مدنیت جدید غربی، از پارلمان گرفته تا آزادی و دمکراسی، نه تنها مفیدند بلکه برای ملت و کشور ما ضروری اند. البته عده ی اندکی مثل طالبوف نقدهایی نیز به دنیای جدید غرب داشتند ولی در مجموع طرفدار غرب بودند. همین طالبوف در نوشته های خود جنبه های مثبت نو خواهی به ویژه اصول مشروطیت غربی را مورد ستایش قرار داده است.

همین اجماع فکری روشنفکران و تباین اندیشه های آنان با علما خود به خود شکاف میان آنان و روحانیون را روز به روز عمیق تر می کرد. روشنفکران به جنبه های زیبا شناختی و معرفت شناختی عقل گرایانه و اصالت و کرامت انسانها تکیه می کردند و روحانیون دین ورز بیشتر به ابعاد علمی و احکام عملی و رعایت ظواهر دینی پای می فشردند. روشنفکران در امر دین اهل تسامح و تساهل و بازنگری و قرائت های جدید چند گانه و اصلاحی بودند؛ اما عمده ی روحانیون و علماً بیشتر تحکم ورز، پایبند سفت و سخت آموزه های کلاسیک دینی و سنتی و پیروی بی چون و چرا از فرامین مذهبی و طرفدار حفظ وضع موجود دینی بودند. دعوای عمده ی روشنفکران با روحانیون کلاسیک این نبود که دین باشد یا نباشد؛ بلکه درگیری آنان بر سر این بود که چه نوع دینی باشد. هر کس دم از اصلاح در مسایل دینی می زد، بی درنگ به انگ بی دینی والحاد گرفتار می شد. سخن از فلسفه و عقل در بسیاری از مجامع علمی-دینی آن روز جرم محسوب می شد. پس اندیشه های مختلف در نهضت مشروطیت و رهبران متعدد سبب شد تا دشمنان نهضت از این وضع سوءاستفاده کنند. تندرویهای گروههای وابسته به سوسیال دمکرات های قفقاز، که می خواستند راه صد ساله را یک شبه بپیمایند و به امکانات مادی و معنوی و سرمایه های انسانی و استعدادهای طبیعی و حیاتی جامعه ایران بی توجه بودند و به تناسب خواسته های خود با این جامعه دقت نمی کردند، سبب شد تا سطح توقعات به خصوص در قشر روشنفکران با میزان و نوع امکانات(چه به لحاظ مادی و چه معنوی) تناسب منطقی نداشته باشد. این خود به علت عدم خود آگاهی برخی روشنفکران آن دوره بود که قبل از اینکه به خود و ما توجه کنند، به غیر خود چشم دوخته بودند وقتی که انسان از عنصر خود آگاهی بر خوردار باشد دست به اقتباس از روی انتخاب می زند نه از روی اضطرار که روشنفکران چنین نبودند. آن که اقتباس می کند خود آگاه آزاد یست که عناصر مورد نیاز خود را از خارج بر می گزیند و برای تکمیل وجود و بازسازی شخصیت خود به کار می گیرد.

البته برخی از محققان علت عدم موفقیت مشروطه را عمیق تر از این شکل ظاهر ی آن می دانند-سید جواد طبا طبایی در کتاب خود «در آمدی فلسفی بر اندیشه سیاسی ایران"می گوید.... با فراهم شدن مقدمات نهضت مشروطه خواهی و انقلاب مشروطیت، دوران جدیدی در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانی آغاز شد و گسستی با وجدان تاریخی قدیم به آنجام رسید که در تاریخ گذشته ایران سابقه نداشت اما گسست با وجدان تاریخی قدیم و عدم توجه به اندیشه های قدیم ایرانی به دنبال تاسیس اندیشه نوین دوران جدید یا اندیشه تجدد پیش نیامد؛ بلکه در اثر ضربه ای بود که از سوی اید ئولوژیها-وحتی ایدئولوژی هایی در حد نازل روزنامه نگاری که در زمان آماده شدن مقدمات نهضت مشروطه خواهی وارد ایران شده بود-بر پیکر اندیشه و وجدان تاریخی قدیم وارد آمد در دورانی که با انقلاب مشروطیت آغاز می شد تاسیس اندیشه فلسفی جدید ایرانی غیر ممکن شد و وجدان تاریخی جدید ایرانی نه بر شالوده استوار اندیشه فلسفی جدید و اندیشه تجدد که با توجه به ایدئولوژی هایی به وجود آمد و در نهایت وضع ما نسبت به دوران جدید و مسائل و مشکلات آن به وضعیت انفعالی و دنباله رویی تبدیل شد. وی در کتاب دیگر خود"دیبا چه ای بر نظریه انحطا ط ایران"می نویسد.... نمی توان به تعارض های بنیادین میان فلسفه حقوق جدید و قانون شرع و البته کوشش هایی که برای رفع این تعارض صورت گرفته-اگر چه نادر-بی اعتنا ماند بن بست جنبش مشروطه خواهی واقعه ای سیاسی و تاریخی نیست بلکه فلسفی است و خاستگاه آن بحرانی در آگاهی است که نطفه ان با شکست ایران در جنگهای ایران و روس بسته شد اما تاسیس و تدوین نظریه آن امکان پذیر نشد.

اتحاد و گسست در نهضت ملی شدن نفت

اتحاد طرفداران ملی کردن نفت اصولابه دلیل یک عامل نسبتاً منفی صورت گرفت که عبارت بود از ناکامی از وضع موجود در جامعه و حکومت و فقط یک ناسیونالیسم افراطی می توانست درجه ای از همبستگی را در میان آنان پدید آورد. اما به محض این که این نهضت ملی رنگ و جلای ناسیونالیسم به خود گرفت، انگیزه ی قدرت طلبی شدت یافت و امید تسلط بر منابع مادی کشور به صورت یک وسوسه نیرومند در آمد. این موضوع می تواند تا حدودی روشن سازد که چرا یافتن یک راه حل برای دعوای نفت دشوار شد و آن را به بحران فزاینده ی مناسبات ایران با جهان غرب تبدیل کرد.
حل نشدن اختلافات نفتی ایران و بریتانیا سبب شد تا در آمد اقتصادی ایران کاهش یابد. اگر چه شکست دادن جبهه ملی فقط از راه فشار اقتصادی مقدور نبود، اما چون اکثریت مردم فاقد قدرت موثر در کشور بودند، لذا باید تاثیر بحران اقتصادی کشور را در محتوای تاثیر آن بر قشرهایی از هیات حاکمه مورد بررسی قرار داد که از نفوذ عمده ای در سیاست داخلی بر خوردار بودند.
از طرف دیگر مصدق در مبارزه پیچیده بر سر ماهیت دولت ناچار بود با عناصر محافظه کارو دیرینه و نیز با نیروهای پراکنده درون و بیرون ائتلاف مردم گرایانه خویش بجنگد. حفظ موازنه بسیار دشوار و ظریف بود. مصدق می خواست کانون قدرت را از شاه و مجلس سنا و ارتش به کابینه و دفتر نخست وزیری خود منتقل نماید؛ اما این تلاش ها با مخالفت های گسترده ای در داخل طیف جبهه ملی و در خارج آن مواجه شد که سر انجام منجربه وضعی شد که بریتانیا به سادگی توانست خطر حزب توده را آنچنان عظیم جلو دهد که امریکا را به مداخله در ایران وادارد. اگر چه سیر حوادث موافقت و سکوت و مخالفت امریکا نسبت به دولت ملی مصدق قابل تامل است، اما سر آنجام امریکا منافع خود را در سرنگونی دولت ملی مصدق دید و توطئه کودتای 28 مرداد 1332 را ترتیب داد. اسناد و مدارکی که در اوایل دهه 198. منتشر شد نشان می دهد که انگلیسی ها در تهدید خود برای مداخله نظامی در ایران و اشغال مناطق نفت خیز جدی بودند و در مرحله نهایی تحت فشار آمریکایی ها از این اقدام منصرف شدند.
تفسیر وقایع و جریانات نهضت ملی شدن نفت در این مختصر نمی گنجد؛ اما شاید بتوان گفت از جمله اسباب شکست این نهضت صفات و ویژگی های بود که رهبر آن مصدق داشت؛ اگر چه مخالفان مصدق او را فریبکار دانسته اند و صفات ناپسندی به او نسبت داده اند اما نمی توان این گفته هارا به سادگی باور داشت لیکن یک نکته را نمی توان در نظر نگرفت و آن اینکه دکتر مصدق نه مردم فریب بلکه فریفته ی عوام بود و به افکار عمومی و نظر مردم درباره خود خیلی اهمیت می داد و به عقیده بعضی این خود یکی از نقاط ضعف او بود؛ زیرا گاهی مصلحت را فدای محبوبیت می کرد و از شنا کردن در جهت خلاف جریانی که خود به وجود آورده بود، پرهیز می نمود. سیاست علم تشخیص ممکنات است و اگر یک سیاستمدار توانایی و امکانات خود را در رسیدن به هدف تشخیص ندهد و برای رسیدن به یک هدف ثابت و غیر قابل وصول پا فشاری نماید، هر چند شخصیتی صاحب اراده و ثابت قدم به شمار می آید، اما سیاستمدار خوبی محسوب نمی شود. مصدق در ارزیابی اختلاف میان امریکا و بریتانیا و احتیاج دنیا به نفت ایران به خطا رفته بود و حوادث و پیامد های بعدی خلاف محاسبات و انتظارات او را ثابت نمود.

مقایسه ی کلی نسبت به این دو نهضت

نهضت مشروطه و نفت در راستای افزایش استقلال کشور و قطع دست اجانب از این کشور و مبارزه برای ایجاد یک نظام قانونی(در نهضت مشروطه، ایجاد قانون و در نهضت نفت اجرای قانون مشروطه) شکل گرفتند اما اهداف و برنامه های متفاوتی که احزاب و جریانهای متعدد در اولویت کاری خود قرار دادند سبب شد تا این دو نهضت به تمام اهداف خود نرسند؛ اما باید دقت کرد که قول به ناکامی نهضت مشروطه خواهی به معنای تاثیرات عمیق این نهضت بر دولتهای بعدی و همچنین بر روح و روان ایرانیان اعم از طیف روشنفکر و سنت گرا نیست؛ به عکس، این تأثیرات بسیار بیشتر از حدی بود که بتوان گفت این نهضت به هیچ هدف مهمی دست نیافت. در مورد نهضت نفت اگر چه دولت ملی مصدق باکودتای خارجی و همراهی عناصر داخلی و دربار شکست خورد، اما خواسته ی ملی شدن نفت به عنوان یک اصل باقی ماند و بریتانیا هرگز نتوانست به سان گذشته از منابع نفت ایران بهره مند شود.

فهرست منابع
ــــــــــــــــــــــــ
1-بازیگران عصر پهلوی... محمود طلوعی.. نشر علم تهران 1376
2-دیباچه ای بر نظر یه انحطاط ایران... سید جواد طباطبایی.. تهران نشر نگاه معاصر چاپ سوم 1382
3-در آمدی فلسفی بر اندیشه سیاسی ایران... تهران انتشارات کویر 1372
4-دین و روشنفکران مشروطه... غلام رضا گودرزی... تهران نشر اختران 1383
5-دین و دولت نقش علما در دوره قاجار... حامدالگار-ترجمه ابوالقاسم سری-انتشارات توس تهران 1356
6-تاریخ احزاب سیاسی در ایران-عزت الله نوذری-انتشارات نوید شیراز-چاپ اول 138.
7-مقاومت شکننده... جان فوران-ترجمه احمد تدین-نشر رسا تهران چاپ پنجم 1383
8-ایران بین دو انقلاب-آبراهامیان یرواند-ترجمه: کاظم فیروز مند... نشر مرکز تهران چاپ اول 1377
9-انقلاب مشروطه ایران-ژانت آفاری-ترجمه رضا رضایی: نشر بیستون تهران 1379
10-پنجاه سال نفت ایران-مصطفی فاتح-تهران چاپ دوم 1358
11-ایران در دوره مصدق-سپهر ذبیح-ترجمه مهر آبادی: تهران نشر عطایی-بی تا